
ملی گرایی ایرانی ، روان ملت ایران است
ملیگرایی ایرانی ، مکتبی است انسانی و انساندوست و در نتیجه ، تکیهگاه نیرومند پیشرفت و توسعه پایدار در درون کشور و مبشر آشتی ، دوستی و دفاع از حق همهی ملتهای جهان برای برخورداری از زیستی شایسته و مستقل ، در سرتاسر گیتی .مکتب ملیگرایی ایرانی بر این باور است که :
بنیآدم اعضای یک پیکراند که در آفرینش ز یک گوهراند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
و نیز بر این باور است که :
تو کز محنت دیگران بیغمی نشاید که نامت نهند آدمی
مکتب ملیگرایی براین باور است که :
میازار موری که دانهکش است که جان دارد و جان شیرین خوش است
مکتب ملیگرایی ایرانی بر این باور است که : « با محبت ، خارها گل میشوند . »
از این رو ، ملیگرایی ایرانی، مکتبی است انساندوست ؛ آشتیجو و نیکخواه ملت ایران و همهی ملتهای جهان .
ملیگرایی ایرانی ، روان ملت ایران است و پاسدار منافع ملی ایران یعنی برتر انگاشتن منافع ملی بر منافع فردی . در این راستا , هر لحظه که لازم باشد ، فرد آماده است که برای دفاع از منافع ملی و پاسداشت یکپارچگی سرزمینی , جان خود را نیز فدا کند . همین باور است که از گاه کهن تا به امروز ، این سرزمین را پایدار نگاه داشته است و هرگاه مورد تجاوز و اشغال قرار گرفته است و یا دچار تجزیه گردیده است ، ملیگرایی ایرانی، متجاوزان را از کشور بیرون کرده است و وحدت همهی سرزمینهای ایرانینشین و همهی مردمان ایرانیتبار را دو باره بازسازی کرده است ، اگر هشتصد و پنجاه سال یا حتا هزارهای به درازا کشیده شده باشد .
رسالت ملیگرایی ایرانی به حکم آنکه « بنیآدم اعضای یک پیکراند » ، جهانی است و جهانشمول . از این رو ، ملیگرایی ایرانی ، حامی همهی ملتهای جهان در نبرد علیه استعمار ، استثمار و استبداد است . از این رو ، حاکمان ایرانی ، با هر باور ، باید اصول ملیگرایی ایرانی را بشناسند و به فرمانهای آن گردن نهند . زیان رسانی به اصول ملیگرایی ایرانی ، میتواند پیآمدهای سنگینی برای کشور و حیات سیاسی ملت ایران داشته باشد .
رواج سب و لعن ملیگرایی و حتا یاری مالی از خزانهی ملت برای آسیب رسانی به ملیگرایی ایرانی یا « روان ملت ایران » و مکتب « پاسداری از منافع ملی » ، زیانهای بسیاری تاکنون برای کشور به بار آورده است که از مظاهر آن میتوان از قومیتتراشی و قومیتسازی ، نفرتپراکنی قومی ، جداسری و تجزیهخواهی و دورسازی مردم و ملت ایران از فرهنگ ، تاریخ و تمدن کشور نام برد . نتیجهی این اقدامها ، عبارتند از پراکندگی ملی ، از دست رفتن خودباوری ملی و تبدیل کشور به جولانگاه اندیشههای بیگانه و شکسته شدن سد پایداری ملی برابر تهاجم فرهنگی .
البته خود نظام هم به زیانهای نفی ملیگرایی ایرانی پی برده است . از این رو ، چندی پیش آقای جهانگیری معاون اول رییس جمهوری اسلامی، راه برونرفت از « سختیهای مقطع فعلی » را « ملیاندیشی » عنوان کردند . ایشان گفتند : « ما در مقطع فعلی جز ملی اندیشیدن نباید کار دیگری کنیم. من این را به عنوان یک دولتمرد جمهوری اسلامی میگویم . »
ملیگرایی ایرانی ، مکتبی است انسانی و انساندوست و در نتیجه ، تکیهگاه نیرومند پیشرفت و توسعه پایدار در درون کشور و مبشر آشتی ، دوستی و دفاع از حق همهی ملتهای جهان برای برخورداری از زیستی شایسته و مستقل ، در سرتاسر گیتی .مکتب ملیگرایی ایرانی بر این باور است که :
بنیآدم اعضای یک پیکراند که در آفرینش ز یک گوهراند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
و نیز بر این باور است که :
تو کز محنت دیگران بیغمی نشاید که نامت نهند آدمی
مکتب ملیگرایی براین باور است که :
میازار موری که دانهکش است که جان دارد و جان شیرین خوش است
مکتب ملیگرایی ایرانی بر این باور است که : « با محبت ، خارها گل میشوند . »
از این رو ، ملیگرایی ایرانی، مکتبی است انساندوست ؛ آشتیجو و نیکخواه ملت ایران و همهی ملتهای جهان .
ملیگرایی ایرانی ، روان ملت ایران است و پاسدار منافع ملی ایران یعنی برتر انگاشتن منافع ملی بر منافع فردی . در این راستا , هر لحظه که لازم باشد ، فرد آماده است که برای دفاع از منافع ملی و پاسداشت یکپارچگی سرزمینی , جان خود را نیز فدا کند . همین باور است که از گاه کهن تا به امروز ، این سرزمین را پایدار نگاه داشته است و هرگاه مورد تجاوز و اشغال قرار گرفته است و یا دچار تجزیه گردیده است ، ملیگرایی ایرانی، متجاوزان را از کشور بیرون کرده است و وحدت همهی سرزمینهای ایرانینشین و همهی مردمان ایرانیتبار را دو باره بازسازی کرده است ، اگر هشتصد و پنجاه سال یا حتا هزارهای به درازا کشیده شده باشد .
رسالت ملیگرایی ایرانی به حکم آنکه « بنیآدم اعضای یک پیکراند » ، جهانی است و جهانشمول . از این رو ، ملیگرایی ایرانی ، حامی همهی ملتهای جهان در نبرد علیه استعمار ، استثمار و استبداد است . از این رو ، حاکمان ایرانی ، با هر باور ، باید اصول ملیگرایی ایرانی را بشناسند و به فرمانهای آن گردن نهند . زیان رسانی به اصول ملیگرایی ایرانی ، میتواند پیآمدهای سنگینی برای کشور و حیات سیاسی ملت ایران داشته باشد .
رواج سب و لعن ملیگرایی و حتا یاری مالی از خزانهی ملت برای آسیب رسانی به ملیگرایی ایرانی یا « روان ملت ایران » و مکتب « پاسداری از منافع ملی » ، زیانهای بسیاری تاکنون برای کشور به بار آورده است که از مظاهر آن میتوان از قومیتتراشی و قومیتسازی ، نفرتپراکنی قومی ، جداسری و تجزیهخواهی و دورسازی مردم و ملت ایران از فرهنگ ، تاریخ و تمدن کشور نام برد . نتیجهی این اقدامها ، عبارتند از پراکندگی ملی ، از دست رفتن خودباوری ملی و تبدیل کشور به جولانگاه اندیشههای بیگانه و شکسته شدن سد پایداری ملی برابر تهاجم فرهنگی .
البته خود نظام هم به زیانهای نفی ملیگرایی ایرانی پی برده است . از این رو ، چندی پیش آقای جهانگیری معاون اول رییس جمهوری اسلامی، راه برونرفت از « سختیهای مقطع فعلی » را « ملیاندیشی » عنوان کردند . ایشان گفتند : « ما در مقطع فعلی جز ملی اندیشیدن نباید کار دیگری کنیم. من این را به عنوان یک دولتمرد جمهوری اسلامی میگویم . »